سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظرمن

اولویت اول ، تعیین خط فقر

بحث بر سر کسری بودجه حاصل از اجرای قانون هدفمند سازی یارانه ها از دولت دهم به دولت یازدهم منتقل شده و هم اکنون زمان تصمیم گیری برای چگونگی اجرای مرحله بعدی است . انتخاب بین : حذف سه دهک اول یا افزایش نرخ حامل های انرژی بدون افزایش پرداختی به مردم ،  یکی از راه های پیش روی دولت می باشد . البته دولت نیز خود به این موضوع پی برده که اجرای هر کدام از این راه ها با مخاطراتی همراه خواهد بود . این مخاطرات نیز با توجه به میزان تورم و فشارهای وارد شده به مردم ، برای همه روشن است . به نظر من دولت از دو راه حل اعلام شده ، هیچ کدام را نمی تواند به مرحله اجرا بگذارد . ولی از طرفی دیگر  نمی توان در سال حماسه اقتصادی نیز دست روی دست گذاشت و گفت : از ترس اثرات اجرای مرحله دوم هدفمند سازی یارانه ها بهتر است امسال دست به هیچ کاری نزده و صبر کنیم تا سال بعد ببنیم چه می شود ! به دلیل اینکه سال دیگر هم همین آش خواهد بود و همین کاسه . پس بهتر است برای اجرای مرحله بعدی ، ابتدا خط فقر را که مدت هاست اعلام نشده ، دوباره تعیین و اعلام رسمی کنیم ، سپس به تعیین دوباره دهکهای جامعه بپردازیم و منتظر کاهش نرخ تورم هم نمانده و براساس دلار سه هزارتومان که نرخ کف ارز نیز است ، به تعیین قیمت تمام شده حاملهای انرژی پرداخته و مرحله دوم را به امید اینکه مردم به دولت خود اعتماد داشته و می دانند که نشستن برسر میز مذاکرات هسته ای ، تنها راه حل برای خروج از بحران نیست ، برای ایجاد حماسه اقتصادی اجرا کنیم .


حباب مثبت ، حباب منفی

در پی بهبود اقتصاد آمریکا ، قیمت طلا سقوط و ارزش دلار افزایش یافت . این موضوع چند هفته ای است که در کنار انتخابات پرشور مردم ایران باعث شده تا اکثر بازار های کشور با شوک ارزان شدن روبرو گردند . چیزی که به نظر من مهم است نحوه مدیریت دموکراتها در آمریکاست . آنها همیشه دارای سیاستهای خوب اقتصادی بوده و پس از اینکه جمهوریخواهان آمریکا اوضاع را خراب می کنند ، دموکراتها آن را احیا کرده و به روز اول باز می گردانند . وضعیت افزایش ارزش دلار و کاهش انس طلا ، برای کشور ما هم دارای طبعات خاص خود خواهد بود . ولی به دلیل اینکه هیچکس تاکنون نتوانسته حدس بزند که آقای رئیس جمهور منتخب چه سیاستی را در برنامه هسته ای در پیش می گیرد ، لذا بازار دارای حباب مثبت شده و رکود تمام بازار ها را فرا گرفته است . بطوریکه همه از خرید و ساخت و ... دست نگه داشته و منتظر کاهش قیمت هستند . چه خوب بود این تفکر برای ایجاد یک حماسه اقتصادی به کار گرفته می شد و بازاریان و وارد کنندگان و تولید کنندگان ( حداقل بخش دولتی ) و هدایت کنندگان بورس کالا این حباب مثبت را تبدیل به حباب منفی می کردند تا هم خرید و فروش روان تر شده و هم کسب و کار راه بیفتد . اگر بخواهیم تا یک ماه دیگر که رئیس جمهور منتخب بر کرسی ریاست جلوس می نماید صبرکنیم ، هم اصناف مختلف ضرر می نمایند و هم مردم بلا تکلیف نمی توانند تصمیم درستی برای ادامه فعالیت های خود بگیرند . پس به نظر من از تبدیل حباب مثبت به حباب منفی هیچکس ضرر نمی کند .


پیچ تاریخی دوم اقتصاد

سال 1391 را سال عبور از پیچ تاریخی اقتصاد نامیدیم و دلیل آنهم تحریم های شدید اقتصادی پیش بینی شده بود که رخ داد و ما توانستیم با مدیریت صحیح از فروپاشی اقتصادی جان سالم بدر ببریم . سال 1392 را باید سال عبور از پیچ تاریخی دوم اقتصادی نام گذاری کنیم . دلیل آنهم آن است که در سال گذشته ما توانستیم جلوی افزایش بیش از حد نرخ ارز و کاهش ارزش پول کشور را بگیریم و امسال باید آن را تک نرخی کرده و از واردات بکاهیم . این امر زمانی قابل تحقق خواهد بود که دولت از خود شروع کرده و با کاهش بودجه و کسری آن و اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها به بودجه ای دست یابد که کمترین وابستگی به ارز را داشته باشد . اگر این کار در سال جدید اتفاق بیافتد ، می توان از تک نرخی شدن ارز صحبت به میان آورده و به کاهش آن نیز رسید . در یک هفته گذشته نرخ ارز به دلیل شرایط خاص پس از انتخابات کاهش خوبی داشته و حباب آن خالی شد . ولی زمانیکه قیمت آن به زیر 3000 تومان رسید ، دوباره افزایش تقاضای برای آن باعث رشد قیمت آن گردید . پس می توان به این موضوع رسید که تک نرخی شدن ارز در قیمت 3000 تومان می تواند ما را به یک ثباتی در این بازار برساند . اقتصاد کشور ما در حال عبور از پیچ های اقتصادی در هر سال بوده و برای رسیدن به یک جاده صاف و خوب باید کمی انتظار کشید .


بانک مرکزی مستقل

در یک هفته ای که از حضور پرشور مردم برای انتخاب رئیس جمهور گذشت ، مقامات سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی زیادی به دیدار رئیس جمهور منتخب رفته و پیروزی او را دراین انتخابات تبریک گفتند . حتی رئیس جمهور فعلی نیز به دیدار رئیس جمهور منتخب رفته و عملکرد دولت و کارهای باقیمانده را ارائه نمود . ولی خیلی خوب می شد اگر رئیس بانک مرکزی نیز به  همین منظور و اخذ نقطه نظرات برای اجرای سیاستهای پولی جدید اقدام می کرد . راستی چرا اینکار لازم بود ؟ در کشور ما به دلیل تک محصولی بودن اقتصاد ، رابطه بانک مرکزی با دولت مثل سایر کشورها نبوده و نخواهد بود ! یعنی بانک مرکزی هیچوقت آنقدر استقلال نداشته که رئیس آن بخواهد به تشخیص خود و براساس فرمولهای اقتصادی به امور بانکی و اجرای سیاستهای پولی دست بزند . می توان گفت بیشتر مثل یک حسابدار و مدیر مالی خوب عمل نموده و چک کارهایی که دولت می خواهد انجام دهد را کشیده است . هم اکنون نیز چه فرقی دارد که به دیدار رئیس جمهور برود یا که نرود . این موضوع نه از بابت استقلال بانک مرکزی ، بلکه به خاطر پایین بودن سطح آن می باشد . جالب اینکه هم اکنون نیز سیاستهای پولی را باید شورای اقتصاد ، براساس مصوبه بودجه سال 1392 تدوین نموده و رئیس بانک مرکزی نیز به عنوان یک عضو در آن حضور دارد . ولی به نظر من بهتر این بود که خود رئیس جمهور منتخب از رئیس بانک مرکزی می خواست تا عملکرد خود را ارائه دهد ، تا شاید پاسخی برای بازخواست دیوان محاسبات کشور در خصوص نقش بانک مرکزی در تضعیف ارزش پولی کشور نیز باشد .


فقرداخلی و تحقیر خارجی

تفاوت دیدگاه بین کاندیداهای ریاست جمهوری به قدری است که یکی اوضاع را خیلی خوب دانسته و دیگری بسیار بد ! ولی آیا اوضاع ما این قدر سیاه و سفید است ؟ مشخص نیست که کسی که اوضاع را سیاه می بیند ایا توانایی ان را خواهد داشت که اوضاع را سفید کند ؟ یکی از همین کاندیداها اعلام داشته که بعضی فقر داخل کشور و تحقیر خارجی را افتخار می دانند . به نظر من هیچ کاندیدایی نمی تواند این موضوع را افتخار بداند . موضوع بر سر این است که بعضی موضوع تحریم را پذیرفته و بعضی نمی پذیرند . بعضی می گویند ایران را می توان با وجود همین تحریم هم توسعه داد و بعضی توانایی کشور رابرای این موضوع کم می دانند . بعضی اجرای درست همین قوانین موجود را برای پیشرفت کافی دانسته و بعضی معتقد به تغییر هستند . آیا بهتر نیست در این زمانه که داشتن اطلاعات و آمار های اقتصادی می تواند به کمک کاندیداها بیاید ، بانک مرکزی و مرکز آمار اطلاعات صحیحی را به مردم و کاندیداها بدهند تا  تفاوت دیدگاهها این مقدار نباشد . آیا کشور ما هم اکنون مورد تحقیر خارجی است یا اینکه در منطقه و جهان مورد توجه همه کشورهاست . بطوریکه خانم کلینتون موضوع ایران را برای دوره وزیر خارجه ایش بسیار سخت اعلام نمود و به هر کشوری که پا گذاشت حرف ایران را شنید . هم اکنون شاید کشورهای دنیا در بعضی از موارد مثل تحریم به خاطر منافع ملی خود با آمریکا همراهی می کنند ولی این باعث قطع روابط آنها با ایران نشده و در بعضی مواقع هم از ایران حمایت می کنند . به هر حال بهتر است مردم با حواس جمع به مواردی که توسط کاندیداها مطرح می شود ، دقت کنند .


آیا غرب آسیا را بازی می دهد ؟

در حالیکه همه کارشناسان بر این نظر هستند که نرخ طلای جهانی به واسطه افزایش قدرت دلار در حال کاهش است ، ولی چرا به یکباره قیمت طلا افزایش میابد ؟ همه می دانند که میزان ذخایر طلا در کشورهای غربی بیشتر از کشورهای شرقی است . لذا کشورهای غربی عرضه کننده طلا و کشورهای شرقی متقاضی طلا می باشند . حال اگر قیمت طلا به یکباره کاهش یابد ، تقاضای طلا در کشورهای شرقی افزایش زیادی میابد . بنابر این قیمت ابتدا خیلی کاهش یافته ولی در ادامه کمی افزایش پیدا می کند . اگر تقاضای کشورهای شرقی پاسخ داده شد و تقاضا کاهش یافت ، دوباره قیمت پایین تر می آید . فلذا از افزایش های مقطعی قیمت طلا نباید اینگونه برداشت کرد که دوباره روند صعودی قیمت طلا شروع شده و به دنبال آن اقدام به خرید نمود . در بازار داخلی کشور خودمان نیز همین موضوع مصداق دارد . ولی موضوع کسری ارزی کشور و اینکه شاید قیمت ارز بالا رود ، باعث می شود وقتی قیمت طلا از یک میزانی پایین تر می آید ، مردم اقدام به خرید می کنند . البته در خصوص موضوع ارز تا زمانیکه وضعیت ارزی از طرف بانک مرکزی به طور دقیق شفاف نشود همین اوضاع و احوال را داریم .


پیش بینی قیمت طلای جهانی

وضعیت قیمت در بازار طلا در خارج از کشور که براساس انس ( هرانس حدودا معادل 1/31 گرم ) محاسبه می شود ، به موضوعی جهت پیش بینی قیمت طلا در آینده منجر شده است . انس طلا در سال 1390 از قیمت آنچنانی برخوردار نبود . ولی به یکباره اقتصاد آمریکا به شدت تغییر نمود و باعث گردید بازار مسکن و سپس ورشکستگی بانکها پیش آید . همین موضوع به فروپاشی اقتصاد آمریکا منجر شد و مردم برای حفظ ارزش پول خود به طلا روی آوردند . معمولا یک رابطه اقتصادی بین قیمت انس جهانی طلا ، قیمت نفت و دلار وجود داشته که پس از این که اقتصاد آمریکا تغییر کرد ، این نسبت نیز به دلیل کاهش ارزش دلار به دلیل افزایش انتشار آن ، تغییر نمود . به عنوان مثال اعلام می شود که قیمت هر انس طلا معادل قیمت 11 بشکه نفت خام آمریکا می باشد . در آن زمان قیمت نفت خام آمریکا بالا تر از قیمت نفت خام اوپک و برنت لندن بود . ولی هم اکنون قیمت نفت آمریکا پایین تر از آن دو می باشد . هم اکنون وضعیت اقتصادی آمریکا رو به بهبود پیش می رود و اگر همینگونه ادامه پیدا نماید ، دلار ارزش خود را باز یافته و نفت خام وضعیتش به گذشته باز می گردد . بنابر این اگر الان می بینیم که قیمت انس از ابتدای سال میلادی در حال کاهش می باشد ، چندان دور از واقعیت نبوده و حتی هم اکنون نیز به نظر من قیمت انس طلا بالاتر از میزان ارزش واقعی آن می باشد و هر چه به جلو حرکت می کنیم ، ارزش دلار و اقتصاد آمریکا بهتر شده و نسبت هایی که در گذشته وجود داشته دوباره برقرار خواهد شد . پس اگر قیمت نفت برنت را در نظر بگیریم که هم اکنون 100 دلار می باشد ، قیمت انس باید حداقل به 1100 دلار کاهش پیدا نماید .


وام اشتغال زایی

معمولا علم اقتصاد و آمار همانند دو بال یک پرنده باعث ارائه طرحهای جدید در اقتصاد می شوند . مثلا در رشته اقتصاد نظری درسی است به نام اقتصاد سنجی که به وسیله آمار عملکرد 17 ساله یک موضوع اقتصادی را در یک کشور بررسی کرده و برای آینده پیش بینی روند را ارائه می دهد . البته بدون شوک هایی که در طول این سالها اتفاق می افتد . درطول چند سال گذشته برای حمایت از افرادی که بیکار هستند ، اقدام به وام اشتغال زایی از طرف دولت می گردد . که البته خیلی از کارشناسان با پرداخت اینگونه وامها ، به دلیل اینکه به دست نیازمند واقعی نمی رسد و به جای اشتغال به موارد دلالی و غیره وارد می شود ، مخالف هستند . ولی به نظر من دولت می بایست با استفاده از آمار واقعی بیکاری و باتشکیل شرکتهای تعاونی و خصوصی از طرف بیکاران اقدام به پرداخت اینگونه وامها نماید . طبق قوانین مرکز آمار  همه افرادی که بین سنین 10 تا 65 سال هستند را به عنوان نیروی فعال در نظر می گیریم ، که از طرف نهادهای بین المللی تعیین گردیده است . ولی آیا ما باید وام اشتغال را به همه این افراد پرداخت نماییم !؟ یا باید برای هرکدام از آنها راهکار مخصوص سن او را ارائه دهیم . آیا بیکاری افراد در سن پایین و یا سن بالا با پرداخت وام جهت ایجاد شغل حل می شود ؟ ما می توانیم افراد بیکار در سن پایین را با پرداخت بیمه بیکاری و افراد در سن بالا را با پرداخت حقوق بازنشستگی از آمار بیکارانمان کم نماییم . افراد متاهل و زنان سرپرست خانوار و تحصیل کرده ها و مردها ( نسبت به زنان ) در اولویت دریافت اینگونه وامها باید قرار بگیرند . به هرحال استفاده از علم آمار می تواند پاسخگوی خوبی برای اینگونه طرحهای اقتصادی باشد .


مالیات ارزی

هم اکنون که بودجه سال 1392 در حال تصویب مجلس شورای اسلامی است ، میزان وابستگی بودجه به درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت از اهمیت زیادی برخوردار می باشد . این موضوع به دلیل شرایط تحریم و پیش بینی در قانون برنامه پنج ساله توسعه که وابستگی به نفت در پایان برنامه می بایست خاتمه یابد ، در بودجه امسال نیز دیده شده است . ولی به دلیل عدم همراهی بخش خصوصی در ارائه ارز خود به مرکز مبادلات ارزی و کسری بودجه ارزی کشور در سال 92 کشور را با چالش مواجه خواهد ساخت . به نظر من بودجه از نظر ریالی مشکلی ایجاد نخواهد کرد و با سیاستهای پولی و مالی مناسب می توان میزان تورم را کاهش داد ، لیکن مشکل کمبود ارز در کشور در سال جدید را می بایست از طریق اخذ مالیات ارزی از واردات و صادرات حل نمود . در سالی که اقتصاد مقاومتی جایگزین سایر طرحهای اقتصادی گردیده و واردات باید کاهش و صادرات افزایش یابد و تراز ارزی کشور باید بهبود حاصل کند ، تنها راهکار به نظر کسب درآمد از مالیات ارزی است .


گرانی طلا

پس از افزایشهای پیاپی قیمت طلا در سالهای گذشته ، حال با اجرای سیاستهای مناسب مالی و پولی توسط بانک مرکزی آمریکا و افزایش قدرت دلار ، قیمت طلا با کاهش غیر قابل پیش بینی روبرو شده است . حال انتظار می رفت با این کاهش قیمت در جهان ، قیمت طلا در بازار ایران نیز کاهش یابد . ولی چرا در مدتی که این اتفاق افتاده ، تغییری در قیمت مشاهده نمی گردد . مردم ایران چرا طلای خود را نمی فروشند تا از زیان های بیشتر جلوگیری کنند ؟ پیش بینی ها هم حکایت از کاهش بیشتر قیمت ها در آینده نه چندان دور دارد . دلیل آن شاید برای خیلی از مردم مشخص نباشد ، ولی برای کسانی که در این بازار فعال هستند ، مشخص است . قیمت طلا در ایران علاوه بر قیمت طلا در بازار جهانی به قیمت ارز در ایران نیز بستگی دارد . اگر قیمت دلار هم اکنون 3500 تومان می باشد ، ولی قیمت آن برای آینده مشخص نیست . به نظر من با توجه به کاهش قیمت نفت خام و کاهش قیمت طلا در بازار جهانی ، کشورهای غربی به دنبال تحریم بیشتر ایران نیستند ، بلکه به دنبال کاهش درآمدهای ارزی کشور و حتی صادرات غیر نفتی بوده تا بتوانند از این طریق کسری بودجه ارزی کشور را افزایش داده و کاهش ارزش پول کشور را رقم بزنند . یعنی به زبان ساده تر هم صادرات کشور به دلیل تحریم کاهش یافته و هم ارز کمتری از همین صادرات نصفه و نیمه نصیب کشور خواهد شد . با این توضیحات ، می توان این گونه نتیجه گرفت که قیمت طلا در ایران نه تنها کاهش پیدا نخواهد کرد ، بلکه برعکس افزایش نیز میابد .