سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظرمن

مذاکره یا بازی شطرنج !

مذاکره ما با 1+5 از یک بازی فوتبال تبدیل شده به یک بازی شطرنج ، که دیگه از 11 بازیکن تو اون خبری نیست ! فقط این وسط یه سری مهره در بازی هستن که ما باید با اونا ترتیبی بدیم تا دشمن رو به حالت کیش و مات در بیاریم . البته در این وسط شاید چند تا مهره رو هم از دست بدیم ... ولی نتیجه ای که می گیریم مهمتره . باید سعی کنیم اونا بازی رو در اختیار خودشون نگیرن و ما رو به سمت هدفی که دارن نکشونن . هر حرکتی توی بازی باید حساب شده باشه و حرکت بعدی حریف و حدس زد . اگر بازی از دست ما خارج بشه دیگه اونا هستن که بازی رو هدایت میکنن و ما نمیتونیم از گردابی که درست میکنن خارج بشیم . به نظر من ما باید کسی رو به مذاکره بفرستیم که این بازی رو خوب بلد باشه . البته خوشحالیم که مخترع این بازی خود ما بودیم و بلدیم چطور بازی کنیم .


تفسیر در تفسیر ، نتیجه ...

از زمان روی کار آمدن دولتهای نهم و دهم یکی از مشکلات کشور مربوط به تفسیرهایی است که دولت از قانون مصوب مجلس میکنه ، بطوریکه کار ما شده دنبال کردن این موضوع که بالاخره این قانونی که مجلس تصویب میکنه و شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت نظام تایید میکنه ، آیا توسط دولت اجراء میشه یا نه ؟ این که قوانین ما دارای اشکالاتی هست جای شک نداره ! اما اینکه دولت در زمان تصویب قانون نظر خودشو نمیتونه به مجلس بقبولونه ، خودش بحثیه ! این نشون میده که یا کارشناسای دولت دارای توانایی فهم بیان نیستند ، یا اینکه مجلسیها نظر دیگه ای به غیر نظر دولتیها دارند که خود اینم ، یه بحثیه ! ولی مشکل از اینجا برای مردم به وجود می اد که یه عده فکر میکنن این بحثها یعنی اختلاف بین مجلس و دولت ... یه عده دیگه همینطوری نشستن تا از اجرای قانون چیزی عایدشون بشه ... یه عده ایم خودشون و وارد این بحثها میکنن تا بگن ما هم میتونیم نظر بدیم ... حالا من موندمو ...                                                                                                                                                                                             


پست دادنیه ، گرفتنی نیست!

یکی از بحث هایی که در بوروکراسی اداری وجود داره اینه که آیا گرفتن پست در سیستم اداری ما جزء حق کارمند به حساب میاد یا نه ؟ هر کارمندی از زمانیکه استخدام میشه به فکر اینه که هر چه زودتر پله های ترقی رو طی کنه و به یک پست و مقامی در اداره برسه ، برای همین ام انتظاراتی براش پیدا میشه که چون مثلا سابقه کار پیدا کرده باید فلان پست رو به اون بدن! ولی هیچوقت به کارمندی برخورد نمیکنی که بگه برای گرفتن این پست من باید از طرف مدیرم انتخاب بشم ! و اگر شما کارمندی رو که دارای صلاحیت اخذ یک پست نباشه رو بهش بگی تو اینجا با چه توانایی قرار گرفتی ؟ حتما این جواب رو میشنوی که اگر صلاحیت نداشتم اینجا ننشسته بودم ... در حالیکه گرفتن ارتقای شغلی همیشه باید از طرف مدیر مورد تایید قرار بگیره . برای همین ام است که کارمندانی که درخواست ارتقاء شغلی رو دارن با این جواب مواجه میشن که : پست دادنیه ، گرفتنی نیست !


بستن تنگه هرمز آیا تنها راهکاره ؟

به تازگی که تحریم های نفتی علیه کشور برقرار گردیده  ، همه به این فکر افتادن تا یه جوری این اقدام را تلافی کنن . امروز در مجلس شورای اسلامی طرحی با امضاء 100 نماینده در حال پیگیریه تا امکان بستن تنگه هرمز فراهم بشه . وقتی این خبرو خوندم ، به این فکر کردم که آیا الان وقتشه ؟ به نظر من اولین قدم ما نباید این موضوع باشه . بهترین کاری که الان میتونه تحریمها و تحریم کنندگان رو دچار شوک کنه ، اینه که ایران از اوپک خارج بشه . شاید در ابتدا برای بعضی این تصور پیش بیاد که چه اتفاقی برای فروش نفت ما پیش میاد ؟ یا این اقدام چه تاثیری میتونه بر دنیا بذاره ؟ اولا باید بگویم که فروش نفت هیچ ارتباطی به عضویت ایران در اوپک نداره و اوپک فقط یک اتحادیه است و قیمت و میزان تولید اعضاء رو مشخص میکنه و رابطه بین مصرف کننده و تولید کننده رو باهم هماهنگ میکنه تا کسی از بابت قیمت و تولید متضرر نشه . ولی کشورهای زیادی هم در خارج از اوپک در حال تولید و فروش نفت هستن و از این بابت هم ضرری نکرده اند . دوما به اثرات این اقدام باید توجه کرد که خارج شدن ایران از اوپک شوک شدیدی را به بازار نفت وارد خواهد کرد چون ایران یکی از موثرترین کشورهای اوپک می باشه و با خارج شدن از اوپک میتونه قدرت اوپک را برای تعیین قیمت و میزان تولید نفت تحت تاثیر قرار بده . ولی از همه مهمتر اینه که شوکی که به بازار نفت وارد میشه بسیار بیشتر از این حرفا خواهد بود ، بطوریکه تحریم کنندگان رو بسیار از کرده خودشون پشیمون میکنه .


مجلس نهم ، آیا در روی همان پاشنه می چرخه ؟

بعد از انتخابات مجلس نهم و تغییر حدود 200 نماینده هنوز برای نتیجه گیری از عملکرد مجلس شاید زود باشه . ولی با توجه به حساسیت هایی که در کشور در خصوص سال حمایت از تولید ملی و مذاکرات هسته ای و شاید اجرای تحریم های بیشتر برای کشور به وجود آمده ، انتظار از مجلس نهم بسیار بیشتر از مجلس های قبلی می باشد . اینکه چه کسی و چه تعداد نماینده برای یک کمیسیون مثل برنامه و بودجه انتخاب شوند و یا اینکه برای مبارزه با گرد و غبار اقدام به تشکیل فراکسیون کنیم کاری از پیش نبرده ایم . باید همه نماینده ها جمع شوند  تا بتوانیم بودجه سال 1391 را که سه ماه آن هم گذشت را هر چه سریعتر و با کمک دولتیها و بخش خصوصی اصلاح کنیم . ولی به نظر می رسد تغییر نمایندگان تغییری در طرز فکر مجلس ایجاد نکرده و همان صدایی از مجلس به گوش می رسد که از مجلس قبلی به گوش می رسید . اینکه برنامه های بیست ساله و پنج ساله و سالانه در کشور وجود دارد کافی نیست . باید برای اجرای انها و رسیدن به اهداف قوانین لازم نیز تصویب شود تا بتوان به آن اهداف رسید . ولی به نظر می رسد مجلس فعلی هنوز اهمیت موضوع را درک نکرده باشد .


مذاکره پشت مذاکره ولی نتیجه ... ؟!

این مذاکرات ایران و 1+5 مثل مسابقات لالیگای اسپانیا که همه مردم جهان رو پای تلویزیون مینشونه آنقدر برای مردم دنیا با اهمیت شده که خود ما هم که طرف اصلی مذاکره هستیم داریم از این مذاکرات برای خودمون غولی درست می کنیم که ممکنه درآینده خودمونو قورت بده . برای من خیلی جالب بود که در مذاکرات ایران و 1+5 در بغداد که همه انتظار داشتن ایران بحث تحریم ها رو علاوه بر تایید داشتن حق غنی سازی برای تهیه سوخت نیروگاههای هسته ای مطرح کنه ولی اصلا بحث تحریم رو مطرح نکردیم و فقط به تایید حق غنی سازی پرداختیم و غربیها هم که غنی سازی رو از قبل قبول کرده بودند ( چون اگر قبول نداشتن که اصلا مذاکره معنی نداشت ) فقط اشاره به تعطیلی فرودو و غنی سازی 20%پرداختند و صحبتی از کاهش تحریمها نکردند . از قبل غربیها سیاست خودشون و سیاست چماق و هویج اعلام کرده بودند ولی من نمی دونم چرا در این مذاکرات فقط چماق رو نشان دادند و از هویج خبری نبود ! به نظر میرسه هر دو طرف مذاکره دنبال خریدن وقت هستن . طرف ایرانی می خواد وقت داشته باشه تا شرایط اقتصادی رو آماده کنه تا بتونه تحریمها رو تحمل کنه . طرف غربی هم می خواد وقت بخره تا در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بگه دیدید چیکارش کردم . ولی چیزی که این وسط قراره برای مردم اهمیت داشته باشه اینه که قرار نیست هیچ اتفاق خاصی رخ بده ...!