سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظرمن

دوست قدیمی و زن بعدی

چند سال پیش در راه بازگشت از محل کار به خانه با یکی از دوستان قدیمی دوران دبیرستان برخورد کردم که از سر و وضعش پیدا بود که از زندگی خوبی برخوردار شده بود . پس از سلام و احوالپرسی حال خانم و بچه هاش رو که پرسیدم گفت : کدام یکی اش رو میگی ؟ گفتم : مگه چند تان ؟ گفت : آخه تجدید فراش کردم . پرسیدم : چطور ممکنه خانمت این موضوع رو قبول کرده باشه ؟ گفت : خوب شاید اولش خودمم فکر نمی کردم قبول کنه ، ولی وقتی که بهش گفتم که دوست دارم تعدا بچه هام زیاد باشن و تو هم سرکار مشغول هستی و وقت نگهداری از تعداد بیشتر از دو تا بچه رو نداری ، تازه فرهنگ جامعه ام عوض شده ؟ گفتم : آره از قضا خانمهه دیگه زیر بار این یکی نمیرن . گفت : از اون نظر که نه ! گفتم : پس از کدوم نظر ؟ گفت : الان دیگه مد نیست دو تا بچه کسی بیشتر بیاره . گفتم : درسته . واقعا اگر الان هرکسی بیشتر از دوتا بچه بیاره ، همه بهش یه جور دیگه ای نگاه میکنن . گفت : خوب دیگه من که علاقه به داشتن بچه زیاد دارم با خانمم صحبت کردم و راضی شد تا منم زن بعدی رو بگیرم . تا بتونم از اونم ، دو تا بچه داشته باشم . گفتم : آخه مگه می تونی عدالت و بینشون رعایت کنی ؟ گفت : از نظر مالی که مشکلی ندارم . از نظر وقتم ، چون خانمم از صبح تا بعد از ظهر سرکاره ، می تونم با زن بعدی باشم که تو خونه است و سرکار نمی ره . حالا سعی می کنم یه جوری عدالتو بینشون رعایت کنم . پس از خداحافظی از اون ، پیش خودم گفتم چطور تا الان خودم به این فکر نیافتادم ؟ برای همین وقتی خونه رسیدم سر صحبت رو با خانمم باز کردم که بله ، منم دوست دارم چند تا بچه داشته باشم و چون تو سرکار هستی و وقت نگهداری از بچه ها رو نداری و از طرفی ، فرهنگ چامعه دیگه عوض شده و زشته که دو تا بچه بیشتر داشته باشیم . پس چکار کنیم ؟ هنوز این جمله از دهنم درنیامده بود ، که زنم با هیجان خاصی گفت : منم چند وقتی که تو همین فکرم و میخواستم با تو صحبت کنم . گفتم : خوب ، چه فکری کردی ؟ گفت : الان چند وقتی که حوصله سرکار رفتن رو ندارم و میخوام دورکاری از اداره بگیرم و بشینم تو خونه . گفتم : دیگه ؟ گفت : خوب وقتی تو خونه باشم دیگه فرصت بیشتری دارم تا به بچه ها برسم . پس خوبه که تعداد بچه ها رو به 4 تا افزایش بدیم . گفتم : آخه ... گفت : دیگه آخه نداره ، تو که به داشتن بچه علاقه داری و منم نظرم اینه که نباید با مد جامعه زندگی کرد ، هرکسی یه جور فکر میکنه و این مسایل مد و مد بازی ور نمی داره . حالا الان صاحب 4 تا بچه هستیم و امید به این داریم که در سن بالا عصای دست ما باشن .

 nf00076028-1