یادم نمیاد چند ساله پیش بود که در ماه رمضان می خواستم برای یک شب تعدادی از فامیل را برای افطار دعوت کنم . برای تهیه افطاری هم تمام اقلام لازم را تهیه کردم ، فقط مونده بود غذای اصلی که باید یا زرشک پلو با مرغ باشه ، یا چلوکباب کوبیده یا یک نوع خورشت . خانمم که علاقه خاصی به زرشک پلو با مرغ داره اصرار به دادن این غذا را داشت . گفتم : ای به چشم ! شما فقط اراده کن ! راه افتادم تا از سر کوچه تعدادی مرغ تهیه کنم . وقتی با قیمت مرغ که پشت شیشه مغازه چسبیده بود برخورد کردم ، یکهو سرم گیج رفت و کم مونده بود همان جا قبض روح بشم . مردم دورم جمع شدن و شروع کردن به زدن آب به صورتم تا کمی سر حال بیام . پس از چند دقیقه ای که گذشت ، به مردم گفتم : بگیرید ، بگیرید ... مردم همه با تعجب به طرفی که من اشاره می کردم برگشتند تا ببینند کی رو باید بگیرند ! گفتند : کی او باید بگیریم ؟ ! گفتم : مرغ فروش رو می گم بگیریدش . گفتند : مگه چیکار کرده ؟ ! گفتم : قیمت ها رو دیدید ؟ فکر میکنه باید پول خون پدر شو از ما بگیره . مردم گفتند : تقصیر این بنده خدا نیست که... ؟ ! گفتم : پس مقصر کیه ؟ یکی گفت : تقصیر دولته که نتونسته بازار رو کنترل کنه . اون یکی گفت : دولت بیچاره چه تقصیری داره ! تقصیره این دلالهاست ، که بازار رو به هم میرزن . یکی دیکه گفت : آیات عظام خوردن شو توصیه نمی کنند . پس بهتره از خیرش بگذریم . اون یکی گفت : من اصلا تصمیم گرفتم که امسال مرغ و هر غذایی که از مرغ درست میشه رو از سبد غذایی خانواده ام حذف کنم . من که موندم بودم بین نظرات انها کدام یکیشو باور کنم . گفتم : دوستان ، صبر کنید ! من اگه می دونستم سوال من اینهمه هیاهو بین شما ایجاد میکنه اصلا سوال نمی پرسیدم . شما یه مرغ فروش رو نمیتونید به جرم گران فروشی بگیرید ، حالا چطور می خواید یقه دولت یا مجلس یا دلال و ... را بگیرید . پس بهتره از خیر خوردنش بگذریم و بریم سراغ چلو کباب لذیذ خودمون ...