توجه مینمویی
تاکنون سریالهای تلویزیونی زیادی جهت نشان دادن زندگی افرادی که با فقر دست و پنجه نرم می کنند ساخته شده ، که دربیشتر این سریالها امید خانواده فقیر به این است که یا کسی پیدا شده و دست آن را بگیرد یا از راههای غیر قانونی دست به اعمالی بزند که در اخر نیز شرمنده اهل و عیال و دوست و آشنا شود . در یکی از این سریالهای تازه پخش شده کارمندی با 30 سال سابقه که منتظر دریافت وام ضروری برای ازدواج دختر خود است و تمام سرمایه خود را جهت پیش فروش یک واحد آپارتمان داده و مستاجر است ، با دریافت حکم بازنشستگی خود تا مرز سکته نیز می رود . و با نامردی از طرف دوست نزدیک خود که اورا از خانه اش بیرون نموده مواجه شده و با کمک دختر ترشیده ای که برای رسیدن به ارثیه پدرش مجبور است به یک مرد اطمینان کرده و با او ازدواج نموده تا از دست بردار نامردی که می خواهد سهم ارث خواهر خود را بالا بکشد ، خلاص گردد ، آشنا شده و با کمک او به وضع خود سر و سامان دهد . آیا این سریال با تمام طنزی که جهت از بین بردن فضای سنگین و تلخ آن بکار رفته ، جز نا امیدی در بین حداقل ، افراد حقوق بگیر و قشر متوسط جامعه چیز دیگری برای گفتن دارد . آیا نمی شود سریالی ساخت که کارمندی که در طول 30 سال فعالیت خود با افزایش تجربه به مدارج بالاتر رسیده و از طرف اداره یا اصلا با تلاش خود صاحب زن و فرزند و زندگی شده و با دریافت پاداش بازنشستگی و سرمایه گذاری آن ، بچه های خود را به سر و سامان رسانده و ادامه زندگی خود را برای استفاده از سایر توانمندی های خود که تا آن زمان فرصت پیدا نکرده تا به منصه ظهور برساند ، ادامه دهد . آیا واقعا وضعیت قشر متوسط جامعه ما اینقدر مفلوکانه است . درحالیکه من چنین چیزی در جامعه مشاهده نمی کنم و تازه افراد زیادی برای استخدام در یک سازمان سرو دست می شکنند . اگر عاقبت همه کارمندان و حقوق بگیران شبیه این افراد باشد پس باید سریالی بسازیم که هیچکس حاضر نیست به استخدام سازمانی درآمده و همه به فکر کار در بازار آزاد باشند و به زندگی مرفه ای برسند .
توجه مینمویی!!!