سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظرمن

فیلم سینمایی :خوابم می آد

امروز در یکی از روزنامه های کشور خبر نشست سازندگان فیلم سینمایی خوابم می آد ساخته  رضا عطاران رو می خوندم که عطاران از انتقاد بعضی به مساله دسشویی رفتن های نقش اول فیلم و ایجاد شرایط طنز در فیلم ابراز گلایه کرده بود و گفته که می خوام فیلمهای متفاوتی بسازم ... ! اینکه برای ایجاد شرایط طنز در فیلمهامون مجبور شدیم به این راهکارها بپردازیم خیلی جای تاسفه ! ما ایرانیها اینقدر دارای استعداد های طنز هستیم که بتوانیم از ان برای ساخت فیلمهایی حتی در سطح جهانی استفاده کنیم . اینکه هنرمندان این کشور هر روز بدتر از دیروز اقدام به ساخت اینگونه فیلمها میگیرن تا سطح توقع تماشاچی ایرانی رو پایین بیارن بسیار جای بحث داره و حتی بدتر ازاون دفاع سازندگان و وزارت ارشاد از ساخت چنین فیلمهایی است ... من که در طول دیدن این فیلم مثل نقش اول اون بیشتر به بچه هام میگفتم : خوابم می آد ... حوصله ام سر رفته !


چگونه میلیاردر شدم

به خاطر دارم که چندسال پیش در یکی از شبکه های تلویزیونی خبرنگاری به موضوع کار بچه ها در تابستان پرداخته بود و برای آشنایی بیشتر با زندگی این بچه ها به خیابانهای شهر رفته و با آنها مصاحبه می کرد . یک بچه حدودا 12 ساله که با سینی روی سرش اقدام به فروش بامیه می کرد در جواب اینکه درآمدش روزانه چه مقدار می باشد عددی را اعلام کرد که خبرنگار با شنیدن آن فورا اقدام به قطع برنامه کرد تا بچه های دیگر با شنیدن آن درس و مدرسه را ول نکرده و بیافتند دنبال کاسبی ! حالا فیلمی ساخته شده تحت عنوان چگونه میلیاردر شدم که با توجه به عدم استقبال سینماروها از اکران خارج گردید . از آنجا که اکثر مردم علاقه خاصی به نحوه میلیاردر شدن آدمهای مختلف دارند عدم استقبال تماشاچیان خود با ابهام مواجه است . بالاخره اگر فیلم فوق هیچگونه پیامی نیز برای مخاطبان نداشت یکی از راههای میلیاردر شدن را به آنها آموزش می داد ! و از آنجا که ما ایرانیها با یک جرقه کوچک می توانیم به ایده های خیلی خوبی در زندگی خود دست بیابیم پس نباید از دیدن این فیلم به راحتی می گذشتیم . البته شاید راههای میلیاردر شدن را دیگر اکثر مردم به خوبی بلد شده اند که انگیزه برای دیدن اینگونه فیلمها را از دست داده اند . به نظر من می توانیم با توجه به اینکه در خارج از کشور نیز باشگاههایی برای میلیاردرها ایجاد گردیده ، ما نیز در داخل کشور به ایجاد این باشگاهها اقدام نماییم . به نظر شما شرایط عضویت در این باشگاه را در داخل کشور چگونه تعیین کنیم ؟ اینکه هر کسی در شهرهای بزرگ دارای 250 متر خانه از خودش باشد یا دارای مغازه ای 50 متری یا دارای ویلایی در خارج از شهر یا .... ! اگر این باشگاه را تاسیس کنیم ، کسی خواستار عضویت درآن خواهد شد ؟ البته با در نظر گرفتن اینکه با شناسایی این افراد ، باید احتمال حذف یارانه و گرفتن مالیات را هم در نظر گرفت . ولی به هر حال پیشنهاد من به شما این است که حداقل دیدن این فیلم را از دست نداده ، تا شاید برای شما نیز فتح بابی برای میلیاردر شدن باشد . 

 


توجه مینمویی

تاکنون سریالهای تلویزیونی زیادی جهت نشان دادن زندگی افرادی که با فقر دست و پنجه نرم می کنند ساخته شده ، که دربیشتر این سریالها امید خانواده فقیر به این است که یا کسی پیدا شده و دست آن را بگیرد یا از راههای غیر قانونی دست به اعمالی بزند که در اخر نیز شرمنده اهل و عیال و دوست و آشنا شود . در یکی از این سریالهای تازه پخش شده کارمندی با 30 سال سابقه که منتظر دریافت وام ضروری برای ازدواج دختر خود است و تمام سرمایه خود را جهت پیش فروش یک واحد آپارتمان داده و مستاجر است ، با دریافت حکم بازنشستگی خود تا مرز سکته نیز می رود . و با نامردی از طرف دوست نزدیک خود که اورا از خانه اش بیرون نموده مواجه شده و با کمک دختر ترشیده ای که برای رسیدن به ارثیه پدرش مجبور است به یک مرد اطمینان کرده و با او ازدواج نموده تا از دست بردار نامردی که می خواهد سهم ارث خواهر خود را بالا بکشد ، خلاص گردد ، آشنا شده و با کمک او به وضع خود سر و سامان دهد . آیا این سریال با تمام طنزی که جهت از بین بردن فضای سنگین و تلخ آن بکار رفته ، جز نا امیدی در بین حداقل ، افراد حقوق بگیر و قشر متوسط جامعه چیز دیگری برای گفتن دارد . آیا نمی شود سریالی ساخت که کارمندی که در طول 30 سال فعالیت خود با افزایش تجربه به مدارج بالاتر رسیده و از طرف اداره یا اصلا با تلاش خود صاحب زن و فرزند و زندگی شده و با دریافت پاداش بازنشستگی و سرمایه گذاری آن ، بچه های خود را به سر و سامان رسانده و ادامه زندگی خود را برای استفاده از سایر توانمندی های خود که تا آن زمان فرصت پیدا نکرده تا به منصه ظهور برساند ، ادامه دهد . آیا واقعا وضعیت قشر متوسط جامعه ما اینقدر مفلوکانه است . درحالیکه من چنین چیزی در جامعه مشاهده نمی کنم و تازه افراد زیادی برای استخدام در یک سازمان سرو دست می شکنند . اگر عاقبت همه کارمندان و حقوق بگیران شبیه این افراد باشد پس باید سریالی بسازیم که هیچکس حاضر نیست به استخدام سازمانی درآمده و همه به فکر کار در بازار آزاد باشند و به زندگی مرفه ای برسند .

 توجه مینمویی!!!