سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظرمن

سود بورس ، سود مسکن !

معمولا راه سرمایه گذاری در کشورهای مختلف نسبت به یکدیگر دارای تفاوتهایی است . از جمله می توان ، میزان سرمایه بانک های مرکزی آمریکا و اروپا در طلا را با کشور چین مقایسه نمود که خیلی بیشتر از این کشور می باشد . مسکن از آن نوع سرمایه گذاری هایست که در تمام کشورها درای اهمیت بوده و معمولا سود دهی خوبی نیز دارد . البته سود دهی در مسکن با سود دهی در بورس و طلا تفاوت هایی نیز دارد . اگر شما در مسکن سرمایه گذاری می نمایید باید برای سود دهی آن صبر بیشتری داشته باشید . علت آنهم آنست که سود دهی در مسکن در دوره های بلند مدت جواب می دهد . من خودم در بررسی که انجام دادم به این نتیجه رسیده ام که میزان سود دهی بازار مسکن در یک دوره 10 ساله بالغ بر 1000 در صد می باشد . البته شاید شما در سرمایه گذاری در طلا و یا بورس سهام نیز همین میزان سود را کسب نمایید ، ولی تفاوتی که در آنها وجود دارد در این است که شما نیاز به این ندارید که پول خود را برای مدت طولانی برای این موضوعات سپرده کنید ! و می توانید در طول دوره نسبت به خرید و فروش اقدام کرده و شاید با کمی دقت سود بیشتری نیز نسبت به مسکن تصاحب نمایید . شاید برای همین هم بعضی از سرمایه داران به جای سرمایه گذاری جهت خرید مسکن اقدام به اجاره مسکن نموده و سرمایه خود را در سایر موارد سرمایه گذاری می نمایند . موضوع مهمی نیز در این بین مطرح می شود و آن ، رابطه بین افزایش سود دهی در بورس و طلا با افزایش قیمت مسکن می باشد . اگر رابطه معقولی نیز نتوان برای این موضوعات پیدا نمود ، ولی یک چیز را می شود مطرح کرد ، و آن این خواهد بود که بعضی از سرمایه گذارانی که توان خرید مسکن را ندارند برای سرمایه گذاری به سهام و طلا مراجعه کرده و پس از کسب سود به خرید مسکن اقدام می نمایند . خود این امر نیز باعث افزایش تقاضا برای خرید سهام و طلا شده و به رونق این بازارها کمک می کند . بنابر این می توان اینگونه نتیجه گرفت که ، برای افراد دارای تجربه خرید و فروش ، ورود به خرید مسکن ضرورتی نداشته و حتی می توان سود بیشتری نیز از راههای دیگر کسب نمود . ولی باید میزان کسب درآمد شما برابر یا بیشتر از میزان افزایش قیمت مسکن باشد تا رضایت از سرمایه گذاری خود داشته باشید .


بورس کشاورزی

در برنامه پنجم توسعه اقتصادی پیش بینی فروش کالاهای صنعتی ، معدنی و کشاورزی در بورس کالا گردیده است . خرید و فروش در بورس از این لحاظ دارای اهمیت است که منجر به شفاف سازی قیمت محصول گردیده و قیمت ها براساس عرضه و تقاضا تعیین می گردد . به عنوان مثال در چند ماه گذشته که قیمت ارز در کشور افزایش یافت قیمت کالاها در بورس کالا به دلیل اینکه پیش بینی می شد قیمت ارز باز هم در آینده بیشتر افزایش پیدا خواهد نمود ، به یکباره با افزایش شدیدی روبرو گشت . البته این باید از مزیتهای بورس باشد ! چون در بورس باید قیمت ها براساس شرایط روز بالا یا پایین برود . هم اکنون در کشورهای دیگر نیز این موضوع وجود داشته و چیز جدیدی اختراع نشده که بخواهیم نسبت به رد آن صحبت کنیم . ولی موضوعی که در کشور ما پیش می آید این است که در کشور ما سیاستهای اقتصادی دارای ثبات نبوده و شاید در طول سال تغییر یابد . البته علت این موضوع نیز به مسائل اقتصادی ارتباطی نداشته و بیشتر به مسائل سیاسی ارتباط دارد . همین اوضاع نیز باعث شد تا دولت برای جلوگیری از شوکهای بازار به دخالت در نحوه تعیین قیمتها در بورس وارد شده و باعث اختلافاتی با نظرات کارشناسی گردد . البته تا کنون کالاهای صنعتی و معدنی در بازار معامله می شدند ، ولی اکنون صحبت از خرید و فروش محصولات کشاورزی می باشد که اگر بخواهد با شوکهای موجود در بازار قیمت آنها بالا و پایین شود ، اثرات تورمی آن روی زندگی مردم اثر بیشتری داشته و نارضایتی بیشتری را ایجاد خواهد کرد . به نظر من ما یک چیزهایی از دنیای غرب می بینیم و تمام تلاش خود را برای اجرای آن درکشورمان بدون فراهم نمودن شرایط در داخل کشور می نماییم که بعدا مجبور به عقب نشینی در اجرایش می گردیم . در بورسهایی که در جهان غرب وجود دارد ، واردات و صادرات به هیچ عنوان تعطیل نشده و افزایش و کاهش قیمت محصولات بر اساس میزان تولید آن تغییر پیدا می کنند . آیا ما قیمت مثلا بنزین را در داخل کشور براساس قیمت هفتگی و یا ماهانه قیمت آن در بازار جهانی افزایش و کاهش می دهیم . در حالیکه در کشورهای دیگر اینکار صورت می گیرد . حال آیا حاضریم قیمت محصول کشاورزی را همین گونه دستخوش تغییر کنیم . با توجه به این صحبتها پیشنهاد من این است که حمایت از تولید و تعیین قیمت را فعلا نباید در بورس کالا جستجو کنیم ، ابتدا باید شرایط را برای حضور کالاهای داخلی و خارجی در کشور به صورت با ثبات فراهم کنیم و سپس نسبت به ارائه آن در بورس اهتمام ورزیم .


ذخایر ایران

کشور ما از زمان کشف نفت در شهر مسجد سلیمان تبدیل به یکی از کشورهای مطرح نفتی و گازی دنیا شده است . این ذخایر در کنار سایر مواد معدنی ایران را به یک کشور زر خیز در دنیا تبدیل کرده و به واسطه همین امر دارای دشمنان بالقوه و بالفعلی نیز می باشیم ! اینکه بعضی دلیل عقب ماندگی کشور را بخاطر وجود این ذخایر می دانند نیز برکسی پوشیده نیست . ولی در دنیای اقتصاد ، فقط وجود ذخایر ، ملاک دارا بودن یک کشور پیشرفته محسوب نمی گردد . بلکه استفاده از آن برای ایجاد ارزش افزوده ، مهم می باشد . در چند سال گذشته به واسطه افزایش قیمت نفت و تشکیل صندوق توسعه ملی  توانسته ایم ،پس انداز خوبی در خصوص افزایش ذخایر ارزی و طلا در کشور داشته باشیم . بطوریکه به طور رسمی از طرف بانک مرکزی میزان ذخایر طلای کشور برای 15 سال آینده اعلام شده است . پس باید خیلی خوشحال کننده باشد که با این میزان ذخایر قیمت طلا کاهش یافته و به دنبال آن قیمت ارز هم کاهش خواهد یافت . ولی این فقط یک روی سکه است ! و روی دیگر آن عدم مصرف این سرمایه برای کنترل بازار می باشد ! ذخایر ارزی و طلا پشتوانه پول ملی کشور بوده و سرمایه را نباید برای کسب درآمد مصرف نمود . پس خوشحالی ما بی ربط بود . ما چگونه می توانیم خوشحالی واقعی را داشته باشیم !؟ اگر میزان صادرات ما افزایش یافته و یا میزان واردات مان کاهش پیدا نماید و ما کسری تراز حساب ارزی نداشته باشیم . این موضوع از آنجا مطرح می گردد ، که بعضی از کارشناسان نظر داده اند که : ای کاش نفت نداشتیم و مثل کشورهای ژاپن و کره جنوبی و ... روی پای خودمان ایستاده و مجبور به تولید با کیفیت برای صادرات می شدیم . اینکه این حرف تا چقدر درست است را هنوز کسی نمی داند . ولی یک چیز مهم است و آن اینکه بعید به ظر می رسد که اگر نفت نداشتیم با دولتهایی که بر سرکار امدند و رفتند ، می توانستیم به جایگاه کشورهای دیگر برسیم و اگر هم اکنون نیز درحال پیشرفت هستیم دلیلش به غیر از داشتن ذخایر نفت و ارز و طلا و غیره است .


نقش بودجه در اقتصاد

بحث بودجه سال 1392 که چند وقتی است در محافل کارشناسی مطرح گردیده ، دارای اهمیت زیادی در رشد و توسعه اقتصادی بوده و نحوه اداره کشور را در سال آینده تعیین می نماید . گذشته از بحث تحریم که منجر به کاهش میزان صادرات نفتی گردیده ، تعیین الگوی توسعه اقتصادی یکی از با اهمیت ترین موارد در ایجاد رکود و یا تورم در اقتصاد می باشد . اگر الگوی ما بخاطر شرایط تحریم به سمت جایگزینی واردات حرکت کند ، باعث کاهش واردات به خصوص در بخش تکنولوژی خواهد شد و اگر الگوی توسعه صادرات مبنا قرار بگیرد ، با شرایط تحریمی افزایش نرخ ارز را در پی خواهد داشت . البته این الگوها ، الگوهای غربی برای اقتصاد بوده و ما نیاز داریم به تعریف یک الگوی اسلامی که هم بتواند رشد را برای کاهش بیکاری و افزایش ثروت به ارمغان آورده و هم وابستگی به اقتصاد جهانی کمتر داشته باشد تا کمتر از بحران های پیش آمده برای کشورهای دیگر اثر بپذیرد و هم تورم را کاهش داده و منجر به افزایش قدرت پول ملی گردد . البته با صحبتهایی که تاکنون انجام گرفته بحث کاهش بودجه سال آینده به دلیل عدم تحقق درآمدهای پیش بینی شده در سال 1391 از هم اکنون مطرح می باشد . ولی موضوع اصلی در اقتصاد ایران همان عدم شفافیت بوده و تازمانیکه بحث هدفمندی به طور کامل در کشور اجراء نگردد نمی توان به افزایش درآمدهای دولت با ساز و کارهای قبلی امیدوار بود . بحث افزایش درآمدهای مالیاتی نیز در با توجه به کاهش قدرت خرید مردم راهکار اصلی محسوب نمی گردد . به نظر من همانگونه که آزاد سازی اقتصاد و اجرای هدفمندی باید با قدرت ادامه پیدا نماید ، افزایش درآمدهای دولت باید پیگیری شده و رشد اقتصادی افزایش یابد و از طرفی با توجه به اینکه این امور منجر به افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم می گردد نسبت به افزایش حقوق ها اقدام نمود . اگر بودجه انقباضی بسته شود ، منجر به کاهش رشد و افزایش بیکاری و رکود در اقتصاد گردیده و قدرت اقتصادی ایران در محافل جهانی کاهش می یابد . که اثر اصلی تحریم هم تحقق هم این امر است .


محدودیت در صادرات یا واردات !

پس از توافقات ضعیفی که بین صادرکنندگان بخش خصوصی و دولت صورت پذیرفت ، دولت تهدید خودشو عملی کرده و حرکت جدید دولت برای کنترل بازار که منجر به محدودیت برای صادرات 52 قلم از کالاهای صادراتی گردیده را اعلام نموده ، که با واکنش های مختلفی در بین کارشناسان مواجه شده است . معمولا در زمانیکه دولتها با کاهش میزان ارز مواجه می شوند ، اقدام به کاهش واردات می کنند ، تا تعادل در تراز ارزی کشور ایجاد گردد . اقدامی که هم اکنون از طرف دولت انجام شده ، به نظر حرکت در جهت مخالف آب است ! به نظر می رسد که دولت با کاهش صادرات به دنبال تعادل در بازار داخلی است و به ارز حاصل از صادرات غیر نفتی اهمیتی نمی دهد . البته می توان به این هم اشاره داشت که دولت امید خودش را به باز گرداندن ارز صادر کنندگان از دست داده و عطای صادرات غیر نفتی را به لغایش بخشیده و فشار کمتر به مردم را سر لوحه کار خودش قرار داده تا با کاهش قیمت در داخل فشار تورم را از مردم برداشته و امید را به آنان برگرداند . این دولت از ابتدا که بر سرکار امده آنقدر از اینگونه اقدامات در عرصه اقتصادی داشته که این حرکت نیز آنچنان تعجبی ایجاد نخواهد کرد . به نظر من از دست دادن فرصتهای اقتصادی در خارج از کشور با وجود تحریمها شاید الان باعث ایجاد تعادل در داخل شده و کاهش قیمت کالا ها را هم به دنبال داشته باشد ، ولی از طرفی با افزایش قیمت ارز کاهش قیمت در داخل دوامی نداشته و دوباره بر سر جای قبلی و حتی شاید بیشتر از آن برگردد . از آنجایی که صادرات طلا نیز ممنوع شده ، دیگه پیدا کردن جایگزین برای ارز با محدودیت مواجه شده و قیمت ارز را افزایش خواهد داد . اگر دولت به جای محدودیت در صادرات اقدام به ایجاد محدودیت در واردات می کرد ، به نظر من بهتر بود .


گاو نه من شیرده !

وقتی به عملکرد دولتهای نهم و دهم فکر می کنم ، یاد آن ضرب المثل قدیمی "گاو نه من شیر ده می افتم " که پس از دادن شیر با یک لگد تمام ظرف شیر را روی زمین می ریخت و تمام زحمات خود را به باد فنا می داد ! اگر بگوییم در مدت 8 سال گذشته هیچ کاری نشده ، بی انصافی و ناشکری کرده ایم ، پس چرا الان سطح توقع ما مردم آنقدر بالا رفته که از دولتمان انتظار داریم حتی برای بچه دار شدن مان نیز برنامه ریزی کند ! ما هنوز وظیفه دولت در اقتصاد را نمی دانیم . تمام تلاش این دولت افزایش سرمایه گذاری برای رسیدن به اهداف برنامه 20 ساله کشور بوده ، بطوریکه هم اکنون اگر یک قطره نفت هم صادر نکنیم ، مشکلی در اقتصاد کشور پیش نمی آید . میشه گفت گاو ما نه من شیر داده ! ولی کدام حرکت و اقدام دولت است که باعث میشه ما فکر کنیم دولت با لگدی تمام زحماتی که در این 8 سال کشیده را دارد از بین میبرد !؟ رئیس دولت میگه سطح توقع مردم رفته بالا ! و کارهای کوچک را نیز از دولت توقع دارند که انجام دهد ! کارهای اصلی که انجام شده ، از ساخت خانه تا آب و برق و گاز و تلفن و جاده و اشتغال ... پس برای امور کوچک چرا انتظار دارید که دولت در امور دخالت کند ؟ ولی وقتی به ارزش پول کشور نگاه می کنیم ، متوجه میشیم که با تمام اقداماتی که شده ، هنوز اقتصاد ما اقتصاد دلالی است ! حتی تولید کنندگان ما نیز در شرایط فعلی ، در تولیدی را بسته و به دلالی رو می آورند ! چطور پس از این همه پیشرفت یکهو همه چی از بین میره ! اینجاست که باید گفت دولت نتوانسته از دانش اقتصاد برای مهار شوکهای ناشی از تحریم به خوبی استفاده کنه ، پس دولت کاهش ارزش پول کشور را نباید به عنوان یک کار کوچک برشمرده و سطح توقع مردم را بالا بداند . در این ماههای پایانی با استفاده از نظرات کارشناسی باید خاطره خوبی از خودش برجا گذارد . این دولت همانند دولت آقای هاشمی رفسنجانی دولت سازندگی بوده و می تواند با مهار تورم و افزایش ارزش پول کشور ، طعم خوش پیشرفت و اقتدار را در کشور به مردم به چشاند .


دولت کیش شده !؟

در بازی شطرنج وقتیکه مهره شاه در موقعیتی قرار می گیره که تنها راه برای آن عقب نشینی و فرار برای مات نشدن است ، میگن کیش شده . حالا وضعیت اقتصادی کشور نیز به مرحله ای رسیده که پس از کیش دادن دولت به بخش خصوصی در زمان اجرای مرحله اول یارانه ها ، حالا بخش خصوصی به دولت کیش داده ! البته هیچکس فکر نمی کرد تحریم ها به این میزان افزایش پیدا کنه که دولت  برای ایجاد تعادل در اقتصاد مجبور بشه که به بخش خصوصی برای ارائه ارز خودش در بازار رو بیاره . زمانیکه در اجرای مرحله اول یارانه ها بخش خصوصی از ندادن یارانه به بخش تولید گله مند بود ، دولت فکر می کرد که با فشار برای کاهش هزینه های تولید ، بخش خصوصی خود از این مرحله عبور می کند . ولی اوضاع طوری تغییر کرد که دیگه تولید با نرخ های قبلی به صرفه نبود و باید قیمتها افزایش پیدا می نمود . با افزایش قیمت کالا ها در داخل کشور و افزایش تحریم ها هم شرایط برای افزایش نرخ ارز فراهم شد که منجر به شرایط حال حاضر کشور شده است . حالا به نظر من دولت در این بازی کیش شده و برای اینکه اوضاع طوری پیش نره که به مات شدن آن بی انجامد ، باید تغییر اساسی در نحوه برخورد دولت با اقتصاد بوجود بیاد تا اطمینان به دولت در جامعه افزایش یابد !  


سقوط بورس کالا

چند روزی است بورس کالای ایران که محل خرید و فروش کالاهای مختلفی از قبیل محصولات پتروشیمی ، محصولات فلزی و غیر فلزی و کشاورزی و طلا می باشد ، با بحران مواجه شده است . دلایل وجود این بحران جز افزایش قیمت ارز چیز دیگری نمی باشد . به دلیل نوساناتی که در نرخ ارز بوجود آمده ، تولید کنندگان و مصرف کنندگان محصولات نمی توانند قیمت مشخصی برای کالاهای خود تعیین کنند ! فروش یا خرید کالا همان ، و ضرر حاصله به دلیل افزایش یا کاهش قیمت در روز بعد همان . دراین بین فقط بازار طلا در این بورس بود که به دلیل افزایش روزانه قیمت ارز هر روز با افزایش مواجه می شد و هیچکس هم فروشنده نبود ! چرا که می دانست در صورت نفروختن سکه های خود ، فردا باز هم با سود همراه خواهد شد . این کار با توجه به تلاشی که مسئولان بورس برای کاهش اهرم بازار آتی سکه و سایر موارد دیگر انجام دادند تا جلوی پیروی بورس را از بازار آزاد بگیرند ، هر روز تکرار شد . بالاخره نیز به نظر می رسد برای کاهش التهابات ، مسئولان بازار بورس تصمیم گرفتند برای جلوگیری از وضع موجود اقدام به بستن آرام بورس در بخش طلا نمایند ، تا شاید تا با جلوگیری از علائمی که این بورس به بازار آزاد می داد ،  بتوان جلوی افزایش قیمت در بازار آزاد را بگیرند ! این بورس تازه در ابتدای راه بزرگی که در ابتدای تشکیل آن ترسیم گردیده بود ، است . مدیریت این بورس ، با توجه به اینکه بازار بورس جایی است که نبض بازار و شرایط اقتصادی در آنجا می زند ، نباید اینقدر انفعالی با اوضاع بازار برخورد نماید . درست است که اوضاع اقتصادی به دلیل افزایش نرخ ارز ، آشفته شده ، ولی این ربطی به اینکه بازار را بخواهیم تعطیل کنیم نداشته و حتی بورس باید با ایجاد راهکارهایی باعث افزایش مراجعه مردم برای خرید کالا به آن شود و بازار آزاد را به دنبال خود بکشد . آیا این تلاطمات باعث شده بازار بزرگ تهران تعطیل شود ؟ پس این حرکت اصلا جای دفاع از عملکرد مدیران این بورس باقی نگذاشته و مطمئنا این مدیران برای کاهش التهاب در بازار آهن و محصولات کشاورزی و آهنی و غیره نیز مجبور به بستن این بازار ها خواهند بود ! به دلیل اینکه در این بازار ها نیز قیمتها براساس دلار آزاد محاسبه شده و هر روز شاهد افزایش قیمت می باشند . ولی این نکته را هیچوقت نباید فراموش کنیم که اگر کسی می خواهد اثرات تحریم را در اوضاع اقتصادی کشور بداند ، باید به بورس مراجعه نموده و در صورتیکه سقوط بورس و تعطیلی آن را مشاهده کرد ، نتیجه بگیرد که ، تحریم خیلی اثر داشته است !


عدم کاهش نرخ ارز

بازار ارز پس از گشایش اتاق مبادلات ارزی ، هنوز نتوانسته به آرامش برسد ؟ سوالی که ذهن همه را به خود مشغول کرده این است که : آیا پایانی برای افزایش نرخ ارز می توان متصور بود ؟ آیا اگر تحریم ها برداشته شود ، نرخ ارز کاهش پیدا می نماید ؟ شاید همین مسائل باعث شده بعضی کوتاه امدن در موضوع هسته ای را تنها راهکار مقابله با افزایش نرخ ارز بدانند . ولی بطور کلی وضعیت اقتصادی کشور ما با گذشته تغییر کرده و نمی توان با این کارها وضع را به گذشته باز گردانیم . دلیل ان هم این است که نرخ ارز با توجه به تغییر سیاست ارزی کشور تغییر کرده و تا زمانیکه ارز به محصولات قاچاقی که وارد کشور می شده تعلق نیابد ، نرخ ارز هم کاهش پیدا نمی کند ! یک پنجم از میزان کل واردات کشور به کالای قاچاق تعلق داشته و دولت نیز برای حمایت از تولید ملی مجبور است که به افزایش قیمت ارز تن دهد . حالا با این تفاسیر اگر بخواهیم قیمتی را برای ارز بازار آزاد تعیین کنیم ، بهترین کار آن است که بگوییم : نرخ ارز آنقدر باید افزایش یابد ، که جنس قاچاق وارد کشور نشده و اگر هم وارد شود ، قدرت خرید مردم ، برای خرید آن کاهش یابد . ولی اشکال اصلی در اینجا آنست که وقتی قیمت ارز آزاد بالا می رود ، تولید کننده داخلی نیز قیمت خود را به همان میزان افزایش می دهد ! و دلیل آن هم عدم ارائه ارز به نرخ دولتی اعلام می کند . ولی وقتیکه ارز دولتی به تولید کننده داده می شود مشخص نیست که آیا تولید کننده حاضر است تمام تولید خود را با نرخ ارز دولتی به بازار ارسال کند . پس باید دستگاههای نظارتی را بیشتر کنیم که این کار نیز امکان پذیر نیست . مطلب جالب اینجاست که یک نماینده نیز اعلام نموده ، بزرگترین صادر کننده و مصرف کننده ارز دولت است . پس چطور اتاق مبادلات ارزی نتوانسته برای حتی بخش دولتی یک بازار با ثبات ایجاد نماید ؟حالا دلیل عدم کاهش نرخ ارز مشخص شده و طرحهایی که دولت نیز ارائه داده ، نمی تواند به این بازار سر و سامان دهد .  چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید ...


حمایت از اقتصاد سالم

وقتیکه از اقتصاد سالم می خواهیم صحبت کنیم ، باید به بازار های مختلفی که هم اکنون در اقتصاد کشورمان وجود دارد اشاره ای داشته باشیم . به عنوان مثال بازار مسکن ، بازار طلا ، بازار سهام ، بازار ارز یا ...  به عقیده اکثر کارشناسان در بین بازار هایی که در داخل کشور و حتی شاید در کل دنیا وجود دارند ، بازار سهام سالم ترین بازار می باشد . دلیل انهم سرمایه گذاری مردم در تولید بوده که منجر به افزایش تولید کشور و کاهش تورم و نرخ بهره بانکی خواهد شد . البته سرمایه گذاری در بازارهای دیگر بد نیست ولی بیشتر مردم در زمانی که کشور دچار بحران اقتصادی می شود ، اقدام به سرمایه گذاری در این بازارها می نمایند . مثلا در آمریکا هم زمانیکه بازارهایی مثل مسکن یا ارز خراب شد ، مردم به تغییر سرمایه گذاری از سهام و ارز به طلا نمودند تا جلوی کاهش ارزش دلار را که باعث کاهش ارزش سرمایه اشان می شد ، بگیرند . حالا چگونه دراین وضعیت حساس که کشور ما با تحریم نیز روبرو است و جلوگیری از کاهش ارزش پول کشور از دید مردم امکان پذیر نیست ، می توانیم مردم را به سمت سرمایه گذاری در بهترین بازار که همانا بازار سهام است سوق بدهیم . به نظر من برای مردم هنوز روشن نشده که اگر بازار ارز افزایشی پیدا می نماید این موضوع فقط به ارز ختم نمی شود و اثر تورمی ان باعث افزایش سایر کالاها نیز خواهد شد ، از جمله قیمت سهام شرکتی که با نرخ ارز قبلی پایین بوده ، با نرخ ارز جدید بالاتر خواهد رفت و قیمت محصولات آن هم افزایش پیدا می کند . پس سود دهی بازار سهام کمتر از سود دهی بازار ارز نخواهد بود . ولی نکته مهمی که در اینجا باید به آن اشاره شود نحوه حمایت دولت و بورس از سرمایه گذاران است ، بطوریکه مشاهده شده تاکنون همه راهها ، به نحوه چگونگی مهار قیمت ارز و طلا ختم شده و کمتر به این موضوع اهمیت داده شده که برای جذب نقدینگی در دست مردم می توانیم با ارائه مشوق های مالی ، سرمایه را به سمت بازار سهام هدایت کنیم . چطور در بورس کالا ، برای خرید طلا ، اقدام به ایجاد اهرم مالی نموده و قدرت خرید برای طلا را افزایش داده ایم ، ولی برای سهام از اهرم برای خرید سهام استفاده نمی کنیم !؟ اگر به ازای هر یک ریالی که سرمایه گذار برای خرید سهام اختصاص می دهد ، ما نیز مبلغی را به او اختصاص دهیم ، قدرت خرید سرمایه گذار را افزایش داده و انگیزه خرید سهام را افزایش می دهیم ، چون میزان سود آوری او را افزایش داده ایم . برای حمایت از اقتصاد سالم بهترین کار ، حمایت از سرمایه گذاری مردم در امر سهام بوده ، که خود به کاهش تورم و افزایش قدرت پول ملی منجر خواهد شد .