سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نظرمن

رفراندومی برای اجرای مراحل بعدی هدفمندی یارانه

پس از 9 روز از مراجعه مردم به سایت رفاهی جهت ثبت نام برای دریافت یا عدم دریافت یارانه ، هم اکنون توپ در زمین دولت برای تصمیم گیری جهت چگونگی اجرای مراحل بعدی هدفمندی یارانه ها می باشد . دولت توانست رفراندوم خوب و آرامی را به اجرا گذاشته و نظر مردم را دراین خصوص جویا شود . این تجربه باعث خواهد شد که دولت در انجام سایر امور هم از این نوع رفراندوم ها برگزار کرده و با تصمیم اکثریت مردم به حل و فصل مشکلات کشور اقدام نماید . به نظر من نتیجه ای که می توان از این همه پرسی گرفت ، خیلی واضح و روشن بوده و نظر مردم به اجرای مراحل بعدی بدون حذف یارانه کسی می باشد . قبلا نیز در مطالب گذشته به این موضوع اشاره کرده بودم که بهترین کاری که دولت می تواند در حال حاضر انجام دهد اجرای مراحل بعدی طبق قانون و پرداخت سهمیه تعیین شده در قانون می باشد . هم اکنون دولت نه امکان حذف تعداد زیادی از یارانه بگیران را داشته و نه می تواند اجرای مرحله دوم را به صورت ناقص انجام دهد . بهترین راهکار آزاد سازی قیمتهای حاملهای انرژی به میزان تعیین شده ( طبق برنامه پنج ساله پیش بینی شده ) و با نرخ ارز 2650 تومانی تعیین شده در بودجه کل کشور بوده و افزایش سهم گروه های ضعیف جامعه و ارائه سبد کالا به این اقشار می باشد . در هر صورت برگزاری چنین رفراندومهایی اگر در آینده نیز برای امور مهم کشور صورت پذیرد ، بسیار راهگشا خواهد بود .


اعلام آمار روزانه منصرفین از یارانه

زمان ثبت نام از متقاضیان دریافت یارانه از فردا آغاز گشته و تا 9 روز نیز ادامه خواهد داشت . تبلیغات وسیعی از سوی دولت جهت انصراف افراد متمول از دریافت یارانه در حال اجرا بوده و انصراف از دریافت یارانه را به نوعی کمک به نیازمندان و بخش تولید و کاهش هزینه های درمان در نظر گرفته اند . البته به نظر من اجرای مرحله دوم به این صورت زیاد جالب نبوده و تاثیر زیادی در بودجه دولت نخواهد گذاشت . از طرفی بحث اصلی نه دریافت مبلغ ناچیزی است که هم اکنون به مردم پرداخت می نمایند . اصل قضیه اجرای مراحل بعدی افزایش قیمت ها و کاهش قدرت خرید و نحوه چگونگی افزایش قدرت خرید توسط دولت است ، که دولت به آن نمی پردازد ! ولی به هر حال اگر کاهش تعداد انصراف دهندگان از دریافت یارانه به طور چشم گیری افزایش یابد ، شاید بتوان امید به این داشت که دست دولت برای کنترل تورم و ایجاد ثبات در اقتصاد بیشتر باز گردد . به نظر من یکی از راهکارهایی که می تواند تبلیغ مناسبی برای سایرین جهت انصراف از دریافت یارانه باشد ، اعلام آمار های روزانه منصرفین از دریافت یارانه است که توسط صدا و سیما هر روز اعلام خواهد گردید . این کار خود عامل مهمی برای ایجاد عزم ملی و خلق حماسه ای اقتصادی بوده و مشوق خوبی برای همراهی مردم با آن می باشد . مردم ایران در طول انتخابات سالهای گذشته نشان داده اند که در زمان آخر تصمیم خود را عملی خواهند نمود و تصمیم آنها نیز همیشه چیزی بوده که باعث بهت سایرین گردیده است .


راهکارهای ایجاد اشتغال

از سالیان قبل موضوع اشتغال و بیکاری  به دلیل وجود میزان بالای نیروی انسانی جوان در کشور مطرح بوده و هم اکنون نیز با توجه به رکود تورمی در اقتصاد ، به بزرگترین چالش فراروی دولت تبدیل گردیده است . دولت سال 1392 را به حل موضوعاتی از قبیل : کنترل تورم و کاهش کسری بودجه و بهبود روابط خارجی اختصاص داد و توانست از شدت وخامت موضوعات فوق بکاهد . ولی سال 1393 را می توان سال ایجاد اشتغال نامید . در قانون اساسی از 3 بخش دولتی و خصوصی و تعاونی به عنوان بخش های فعال اقتصادی در کشور نام برده شده است . لیکن به دلیل مشکلات ایجاد شده از بابت تحریم و تورم ، رشد سرمایه گذاری در بخشهای خصوصی و تعاونی کند شده و بیکاری افزایش یافته است . به نظر من دولت می تواند از طریق کاهش سن بازنشستگی در بخشهای دولتی و خصوصی راه اشتغال نیروهای جوان را هموار نماید . از طرفی دیگر به دلیل عدم وجود زیرساختهای مناسب جهت سرمایه گذاری بیشتر ، با اشتغال نیروی انسانی در خارج از کشور ، هم از بیکاری کاسته شده و هم ارز آوری خوبی برای کشور داشته و هم فرصت لازم را به دولت داده تا زمینه جذب و استفاده از نیروی انسانی شاغل در خارج از کشور در سالهای بعد فراهم گردد .از طرفی موضوع بیکاری نیروی انسانی زیر 20 سال و بالای 45 سال را می توان از طریق بیمه های بیکاری و اجتماعی مورد حمایت قرار داد . به هر حال ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری از طریق سرمایه گذاری داخلی و خارجی قابل حل خواهد بود که تاکنون شرایط لازم برای آن فراهم نگردیده و شدت بیکاری می بایست از راه های دیگر کاهش یابد .


آیا قیمت ارز تثبیت شده ؟

افزایش نرخ حقوق گمرکی کالاهای وارداتی که به دنبال ثبات نرخ ارز صورت گرفته ، بعنوان خبری که بازار را تحت تاثیر قرارداده ، از اهمیت بالایی برخوردار است . از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم تاکنون چند بار به بی برنامه بودن دولت و یا تناقضات بین حرکتهای سیاسی و اقتصادی آن ، اشاره شده است . دولت هنوز در تعیین نرخ ارز با مشکل مواجه بوده و ضرورت کاهش آن را درک نکرده است . حال به دنبال کاهش چند در صدی ارز بدون اینکه به دنبال دلایل آن بوده باشد ، از تثبیت نرخ ارز در بازار نتیجه گرفته که می توان قیمت کالاهای وارداتی را افزایش داد ! در حالیکه در چند روز گذشته به دنبال افزایش مسافرت های خارجی و یا تحولات سیاسی در ترکیه و یا سیل در فلان نقطه جهان و ... دوباره با افزایش نرخ ارز مواجه شده و بازار از ثبات خارج گردیده است . پس آیا باید نرخ تعرفه ها را دوباره اصلاح کنیم ؟! به نظر من بهتر است دولت ابتدا بودجه سال 93 را درست و حسابی تدوین کرده و وضعیت خود را مشخص نماید و به دنبال بهانه برای افزایش نرخ ارز دولتی ، بخاطر سیاست تک نرخی کردن ارز نباشد و سپس با کمک کارشناسان نرخ ارز مطلوب را تعیین نموده و برای کاهش تورم در بعضی از مواقع واردات ارزان را هم در نظر بگیرد . به هرحال افزایش نرخ ارز ، تورم و افزایش تورم ، افزایش بودجه و افزایش حقوق را به دنبال داشته و دوباره افزایش نرخ ارز و ... واین سیکل معیوب همچنان ادامه خواهد داشت .


دوره من بگو - تو بگو تمام شد

پیروزی برد - برد در بازی هسته ای ایران و گروه 1+5 باعث گردیده که مردم جهان از این توافق تعجب کرده و دلایل مختلفی را برای آن اعلام کنند . البته رئیس جمهور و وزیر خارجه دلایلی از قبیل : عقل گرایی ، عدم تهدید و عدم درخواستهای غیر قانونی و ... را برای به نتیجه رسیدن این مذاکرات اعلام نموده اند . به نظر من مذاکرات برای این به نتیجه رسید که دو طرف از من بگو ( من چی می خوام ) - تو بگو ( تو چی می خوای ) دست کشیده و فقط به موضوع موارد قانونی استفاده از انرژی صلح آمیز هسته ای پرداخته اند . اینکه غرب باید از تنش زایی در کشورهای اطراف ما و یا عدم دخالت در امور داخلی ما دست بکشد و یا ما نسبت به حمایت از کشورهای مسلمان دیگر اقدامی نکنیم و ... در دستور کار این مذاکرات نبوده و لزومی هم به این قضیه احساس نمی شود . به هرحال هرکشوری دارای سیاستها و اصولی است که دیگران نمی توانند برای تغییر آن زیاد تلاش کرده و باید با آن بسازند . این موضوع در روابط چین و آمریکا نیز به خوبی دیده می شود . بنابر این می توان اینگونه ادعا کرد که دوره من بگو - تو بگو در روابط بین ایران و غرب تمام شده و دوره جدیدی از روابط در حال ایجاد می باشد .


نگاهی به وضعیت جمعیت در ایران

بحث کاهش تعداد موالید و کاهش جمعیت کشور در 20 سال آینده موجب شده تا بحث های پیرامون افزایش جمعیت در رسانه ها بیشتر به چشم بخورد . با توجه به افزایش بیش از انتظار جمعیت در دهه 57 - 67 دولت مجبور به کنترل رشد جمعیت شده و همین موضوع تاکنون به عنوان یک فرهنگ در جامعه تبلیغ گردیده است . حال این جمعیت هم اکنون از سن 25 سالگی عبور کرده و مشکلات مربوط به تحصیل را طی کرده و وارد بازار کار و در پی آن ازدواج گردیده اند . به نظر من بهتر است به جای تبلیغ در تعداد بچه برای زوجهای ازدواج کرده به فکر ازدواج مجردهایی که تاکنون نتوانسته اند ازدواج کنند باشیم تا با افزایش تعداد ازدواج ها ، موالید افزایش یابد . ولی بحث دیگر تعداد بچه در خانواده است که آنهم با توجه به مشکلات اقتصادی نمی تواند بیشتر از دو بچه باشد . حال می خواهم فرض کنم که که ایران در 50 سال آینده ، یعنی تا سال 1450 هجری شمسی ، جمعیتش به 50 میلیون نفر کاهش یابد ! اگر این اتفاق رخ دهد،  چه تفاوتی در زندگی مردم و کشور رخ خواهد داد ؟ آیا منابع ما زیادتر از مصرفمان شده و مازاد را صادر خواهیم کرد ؟ این که نباید بد باشد . آیا تا آن زمان جمعیت مان پیر می شود و تعداد جوانانمان کاهش یافته و یک نفر کار کرده و نان 5 نفر را می دهد ؟ یعنی دیگر زنان نباید کار کنند ، چون احتیاجی به کار آنان نیست ؟ خوب این هم که به نظر می رسد ، چیز بدی نباشد . من خودم دلیلی برای افزایش جمعیت و لزوم آن را درک نکرده ام . این را فراموش نکنیم که رشد جمعیت با تصاعد هندسی بوده و رشد منابع به صورت تصاعد عددی خواهد بود و همیشه منابع کمتر از جمعیت ، افزایش خواهند یافت . در دنیای 50 سال دیگر وضعیت اقتصاد و انرژی و اجتماع و فرهنگ و ... مثل حال نبوده و بخصوص تکنولوژی باعث تغییرات وسیع در زندگی خواهد شد . همانگونه که هم اکنون کار زنان در خانه تغییرات زیادی کرده و یا ما تعداد سرباز کمتری برای دفاع نیاز داریم . به هر حال بحث جمعیت دارای ابعاد پیچیده ای بوده و باید با دقت بیشتری برای آن برنامه ریزی کرد .


تعلیق هسته ای ، بازی باخت - باخت !

پس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته ای ، بررسی چرایی این عدم توافق خود موضوع بحث رسانه ها قرار گرفته است . به نظر اینگونه می رسد که مخالفت فرانسه ، به دلیل حمایت از رژیم صهیونیستی باعث این موضوع شده است . ولی چرا غرب فکر می کند که با تعلیق کلیه فعالیتهای هسته ای به مدتی محدود به این نتیجه خواهد رسید که در این بازی به برد رسیده است ؟ اگر ایران قبول کند که به عنوان مثال یکسال فعالیتهای هسته ای خود را بطور کامل تعلیق نماید ، آنوقت غرب نیز باید به فکر کاهش تحریم های ایران باشد و یا کلان موضوع تحریم را ازمیان بردارد . آیا این موضوع باعث ضرر ایران خواهد شد ؟ یا غرب با این کار جلوی پیشرفت ایران را خواهد گرفت ؟ در دور قبلی مذکرات که چند وقت غنی سازی توسط ایران تعلیق شد ، آیا ایران از مسیر پیشرفت بازماند ؟ همگان دیدند که پس از رفع تعلیق ایران چگونه یک پله چند پله مسیر فعالیتهای هسته ای خود را طی کرد و در مدت هشت سال در این زمینه خود کفا شد . به نظر من غرب دارد دچار اشتباه محاسباتی می گردد ! تعلیق هیچ کمکی به غرب نخواهد کرد و درصورت رفع تعلیق پس از مدتی ایران دوباره در زمینه های مختلف پیشرفت محسوسی خواهد نمود که اگر غربیها بخواهند ایران را دوباره تحریم کنند ، دیگر راه به جایی نخواهند برد . بنابر این تعلیق فعالیتهای هسته ای نه به سود ایران و نه به سود غرب بوده و یک بازی باخت - باخت محسوب می گردد .


دو کلمه حرف حساب

می گویند غربیها خیلی حساب گرند . درسته که اولین بار شرقیها ریاضیات را کشف کردند ، ولی غربیها آنرا خیلی گسترش داده و در همه علوم از فیزیک و شیمی گرفته تا علوم انسانی آنرا کاربردی کردند . ابتدا انقلاب کرده و دین را از سیاست جدا کردند و بعد دست به ساخت کامپیوتر زدند تا محاسبات ریاضیشان را سریعتر کرده تا بتوانند به ریاضیات جدید برسند . در ریاضیات جدید از احتمال سخن می رانند . مثلا می گویند احتمال اینکه با انفجار یک بمب هسته ای در کویر ایران ما بتوانیم به اهدافمان برسیم ، چقدر است ؟ میزان هزینه و سود این کار چقدر می باشد ؟ آنقدر در ریاضیات غرق شده اند که دیگر احساسات و عواطف انسانی را فراموش کرده و همیشه در حال دو دو تا چهار تا کردن مسائل می باشند . حتی این کلام امام حسین نیز در آنها کارساز نیست که می فرمایند : اگر دین ندارید ، حداقل آزاده باشید . حال تیم مذاکره کننده هسته ای ما می خواهد با این قوم برسر میز مذاکره نشسته و از اخلاق و انسانیت و دین و ... صحبت نماید ، که ثابت کند ما به خاطر اعتقادات دینی مان به ساخت بمب اتم فکر نمی کنیم . آیا شما فکر می کنید غربیها به این سخنان گوش می دهند ؟ به نظر من ما باید با زبان خود آنها با آنها به مذاکره بنشینیم . یعنی از ریاضیات جدید و احتمالات برای آنها صحبت کنیم . یعنی اینکه اگر شما دست به عمل زشتی بزنید و فکر کنید با هزینه بسیار کم سود خوبی را عاید خواهید شد ، بدانید که این حساب شما درست محاسبه نشده و هزینه های کارتان بیشتر از سود کسب شده خواهد بود . اگر ما تعهد رسمی بدهیم که به دنبال ساخت بمب اتم نیستیم و در صورت اثبات این موضوع حاضریم هزینه های آن را تقبل کنیم و مازاد تولید خود را حاضریم به شما بفروشیم و شما می توانید در این زمینه با ماشریک باشید ، شاید در صورتی که مسئله دیگری را در حاشیه عنوان نکنند ، بتوان با آنها به توافق برسیم . به هر حال ریاضیات علم پیچیده ایست واحتمالا استفاده از آن در علوم انسانی زیاد شاید قابلیت کاربردی نداشته باشد .


راهکاری برای اخذ مالیات

درآمدهای مالیاتی به عنوان مهمترین درآمدهای دولت در تمام کشورهای جهان شناخته می شود . ولی برای اخذ مالیات نیز راهکارهایی پیش بینی می گردد تا به صورت صحیح و عادلانه بوده و فشار بر مردم زیاد نشده و اثرات کمتری بر تولید و اشتغال داشته باشد . به عنوان مثال از سپرده های بانکی و اوراق مشارکت مالیات اخذ نمی شود و دلیل آن هم جلوگیری از فرار سرمایه از بانکها و کمک به تولید و کاهش تورم است . به نظر من عدم دریافت مالیات از خانه های اجاره ای نیز می تواند شبیه همین نوع از سرمایه گذاری تلقی شود . ولی راهکار دیگری نیز برای اخذ مالیات وجود دارد و آن اخذ مالیات از حسابهای جاری و یا هر نوع دریافت و پرداخت از این نوع مباشد . شاید بتوان این نوع دریافت مالیات را با در یافت مالیات از خرید و فروش سهام در بورس مقایسه نمود . دلیل اخذ این نوع مالیات به خاطر آن است که هر دریافت و پرداختی نشان دهنده انجام یک معامله در اقتصاد بوده و ایجاد یک ارزش افزوده در اقتصاد می باشد . و هماکنون نیز می بینیم که از تولید و فروش نیز مالیات ارزش افزوده کسر می گردد . این نیز نباید فراموش گردد که افزایش تورم به دو عامل بستگی دارد که یکی حجم نقدینگی و دیگری سرعت گردش نقدینگی است . بنابراین با معافیت سپرده های بانکی از حجم نقدینگی کاسته شده و با اخذ مالیات از جابجایی پول ، سرعت آن کاسته خواهد شد .


لزوم افزایش نقدینگی

در سالهای قبل براساس آمار ، میزان تولید ناخالص داخلی کشور را 400 میلیارد دلار به ارزش اسمی و حدود یک تریلیون ( 1000 ) میلیارد دلار با توجه به قدرت خرید اعلام نموده بودند . از آنجا که تولید ناخالص داخلی باکاهش 10 درصدی  در دو سال گذشته مواجه شده ، احتمالا هم اکنون باید به 900 میلیارد دلار رسیده باشد . ولی از آنجا که قیمت دلار با توجه به نظر رئیس بانک مرکزی ، کمتر از 3000 تومان نباید گردد ، لذا 2700 تریلیون تومان به ریال می باشد . ولی هم اکنون میزان ریال نقدینگی در اقتصاد کشور 500 تریلیون تومان است . این اعداد نشان دهنده کمبود نقدینگی در جامعه بوده که باعث کاهش قدرت خرید مردم و دولت شده و نمی توان مشکلات تولید و اشتغال و اجرای طرحهای عمرانی را حل کرد . دولت به دنبال کاهش نرخ تورم بوده و این کاهش را باتوجه به مذاکرات هسته ای در گشایش در تحریم ها دنبال می نماید . ولی اگر حتی تحریم ها هم کاهش یابد ، نظر اکثر کارشناسان عدم کاهش نرخ ارز برای حمایت از تولید داخل می باشد . این موضوع باعث تناقض در عمل دولتیان است . به نظر من اگر در دولت به این نتیجه رسیده اند که حتی با کاهش تحریم ها ، قیمت دلار نباید به زیر 3000 تومان کاهش یابد ، پس باید این موضوع را هم تایید کنند که هم اکنون میزان نقدینگی در جامعه پایین بوده و از افزایش نقدینگی حمایت نمایند . شاید این موضوع با سیاست کاهش تورم دارای تناقض باشد ولی از آنجا که کشور پس از افزایش قیمت دلار با عدم تعادل مواجه شده ، لذا پس از ایجاد تعادل باید به فکر کاهش تورم افتاد . البته نباید این موضوع را نیز فراموش کرد که چسبندگی قیمت ها در اقتصاد ما یک موضوع ثابت شده بوده و افزایش قیمت دلار را نیز می توان به چسبندگی دلار تعبیر کرد .